چند سال پیش رو بیاد میارم! زمانی که نوشتن شعر سپید رو شروع کردم وکتاب کابوس شیشه ای از ماردین امینی رو خواندم. کتابی که به دلایلی چاپش در ایران ممنوع شد و بقیه ماجرا که اگر خواهان دانستنش شدید براتون می نویسم. یادی کنیم
از ماردین, کسی که نمیدونم کجاست و یا حالش چطور هست! شعر و گورکن برای خویش را با هم می خوانیم!
از ماردین, کسی که نمیدونم کجاست و یا حالش چطور هست! شعر و گورکن برای خویش را با هم می خوانیم!
آوازه خوان گورستان نام وبلاگ ماردین بود که بسته شد!
خود را در گورستانی که
چرخهای خیابان،
قبرش را کنده بود
...در پی خویش میرفت
- - -
در امتداد خیابانی که
گورستان،
میبلعیدش
زندگی،جیغ میکشد
چونان ضجههای سوزناک
سگی ولگرد
زندگی مرگ خواهد زاد
نطفه ی مرگ را درونش
کاشته
آمیزش شوم خیابانی که
آغوش هرزگی گشوده بر تجاوز گورستان
.
صدائی به کوچهها نمیپیچد
...
جز سکوتِ تشییعِ تابوتِ
آوازه خوان
در شهری که تنها چراغ
خانه ی گورکن روشن است
...برای خستگان گم کرده
راه
او گلاویز شده با خویش
،
برای رهایی از هر آنچه
از خود یافته بود
.
و گورکن برای او
و گورکن برای خیابان
و گورکن برای شهر
و گورکن برای گورستان
و گورکن برای چراغ
و گورکن برای خویش
و گورکن برای خویش
!شعر برداشته شده از ویلاگ قدیمی ماردین امینی
ادرس: http://goo.gl/KtH4NC
صفحه ی ماردین امینی در سایت شعر نو: http://goo.gl/3WYMOL
ادرس وبلاگ ماردین امینی: http://goo.gl/12lslK
صفحه ی فیس بوک ماردین امینی: https://www.facebook.com/mardin.amini
صفحه ی فیسبوک آوازه خوان گورستان: https://www.facebook.com/khodkoshi.2
0